top of page

افتاده‌ایم بر سر کویت ز پا بیا

گم کرده‌ایم وادی ما و شما بیا


عمری‌ست در حریم درت سر سپرده‌ایم

ای همنشین مردم از خود رها بیا


از هر چه بود در ره وصلت گذشته‌ایم

ای بود هر نمود به دیدار ما بیا


هستی به راه عشق تو بر باد داده‌ایم

ای یار لاابالی و دیرآشنا بیا


در حسرت تو بی‌خبریم از وجود خویش

ای باخبر که فتنه تو کردی بپا بیا


در آروزی روی تو از خود برون شدیم

وقت است تا که چهره کنی برملا بیا


گم گشته نوربخش که پیدا کند تو را

رسم جفا بس است ز راه وفا بیا

bottom of page