top of page

دم غنیمت است

ساقی بریز رطل گران دم غنیمت است

در پنجهٔ زمان و مکان دم غنیمت است


فرصت نداد گردش گردون به هیچ‌کس

بگذر ز کاروبار جهان دم غنیمت است


پر کن قدح ز باده که در کار روزگار

عاشق نمی‌شود نگران دم غنیمت است


در بارگاه عشق خرد دم نمی‌زند

بگذار یاد نطق و بیان دم غنیمت است


امروز روز عشرت و مستی و عاشقی‌ست

فردا بهل مگیر نشان دم غنیمت است


رندان بزم ما غم فردا نمی‌خورند

دانند در نهان و عیان دم غنیمت است


هر لحظه‌ای که با می و معشوق بگذرد

بشنو ز نوربخش همان دم غنیمت است

bottom of page