top of page

به اِلّا رسد هر که او لا شود

به اِلّا رسد هر که او لا شود

فنا چون شود موج، دریا شود


بنه پای بر خویش تا او شوی

شود بحر گر قطره بی ما شود


کسی را دهد دست طی طریق

در این ره که او بی سر و پا شود


سرافرازی از عشق در نیستی‌ست

 به جایی رسد هرکه بی‌جا شود


نهان هرکه از دیدهٔ خلق شد

ز حق چشم حق‌بین او وا شود


بت خودپرستی ز خود دور ساز

تو را تا حقیقت هویدا شود


به‌جان بشنو از نوربخش این سخن

به الّا رسد هر که او لا شود

bottom of page