top of page

مشرب دیوانگان

مطربا امشب که ما از عقل دور افتاده‌ایم

گر زنی تا صبح آهنگ جنون آماده‌ایم


آه سرد و نالهٔ دل نغمهٔ توحید ماست

برکنار از خویشتن وز سبحه و سجاده‌ایم


در سر ما نیست سوای متاع کفر و دین

در ره عشق و محبت نقد هستی داده‌ایم


گر شنیدستی که ما رندیم و بی‌ پا و سریم

راست باشد با تو هم گر ساده باشی ساده‌ایم


در خُم دل بی‌قراری دیده‌ایم از جوش عشق

 کاین زمان پرنشئه‌تر از صد سبوی باده‌ایم


نوربخش آزادی از بند جنون عشق نیست

چون‌‌که از قید من و ما رسته‌ایم آزاده‌ایم

bottom of page