فارسی
English
Español
More
ای دل تو به علم خود چه نازی
هشدار که هست عشق منهاج
تا یار نهد به آشتی سر
شرط است که ما و من دهی باج
علمت همه سربهسر شود عین
گر هستی تو رود به تاراج
دیدار نگرددت میسر
تا غیر ز دل نسازی اخراج
در خانهٔ دوست کس نگنجد
وندر دل بحر خس نگنجد