فارسی
English
Español
More
ساغر بشکن سبو رها کن
تا چند به خوان عشق مستی
گر می بخوری و خود نبازی
بر باد کجا دهی تو هستی
ای بیادب این روا نباشد
بر خوان صفا درازدستی
پس این همه بت تو را کجا بود؟
گفتی تو چو ترک بتپرستی
دیدی که تو هم خلاف کردی
خود را ز وفا معاف کردی