top of page

شکرلله که در میکده باز است هنوز

دل رندان جهان محرم راز است هنوز


داد بر باد فنا آتش می هستی ما

دل سودا‌زده در سوز و گداز است هنوز


نکند ذوق جنون باده‌پرستی را منع

دل دیوانه بر این شیوه مجاز است هنوز


قصه‌ها می‌رود از خاطر و بر خاتم عشق

نقش افسانهٔ محمود و ایاز است هنوز


ساقیا باده بده یار بود بر سر ناز

زانکه در مستی ما حال نیاز است هنوز


مطرب مجلس ما گرچه ز خود بی‌خبر است

گوش دل در گرو نغمهٔ ساز است هنوز


نوربخش از خم می نغمهٔ تکبیر شنید

شیخ می‌گفت کجا وقت نماز است هنوز

bottom of page