top of page
جز عشق در زمانه پناهی ندیدهام
جز پیر دیر میکده شاهی ندیدهام
از آن همه سپاه که در هر دیار هست
چون پیروان عشق سپاهی ندیدهام
شاهان بیشمار به هر دور بودهاند
جز شاه عشق صاحبجاهی ندیدهام
بر فرق خسروان همه تاجیست زرنگار
جز تاج فقر طرفه کلاهی ندیدهام
هرچند بیشمار بود ره به کوی دوست
خوشتر ز راه میکده راهی ندیدهام
با یک نظاره محو کند ماسوای خود
چونان نگاه دوست نگاهی ندیدهام
دیدم به هر دیار بسی ماهروی را
ای نوربخش دل، چو تو ماهی ندیدهام
bottom of page