top of page

هوالحیُ هوالحقُ هوالهوُ

چه رعنا و چه زیباست تو را رو!

چه ناز است در آن دیده و ابرو!


از آن رو که بدیدم تو را رخ

نگیریم به غیر از تو به کس خو


نخواهیم و نگوییم به جز تو

یکی بین و یکی خواه و یکی گو


سپردیم به راه تو سر و جان

نرنجیم و نگردیم از آن کو


به قهر تو بسازیم چو لطفت

بود جور تو ما را خوش و نیکو


ز لوح دل خود ما و منی را

بشستیم و نوشتیم همه او


به عشق تو گذشتیم ز هستی

نشستیم و نرفتیم به هر سو


اگر نور ببخشی و نبخشی

بود روز و شبم ذکر هوالهو

bottom of page