top of page

ای وجود تو مایهٔ هستی

بی تو نبود بجز تهی دستی


با تو از هرچه هست بالایم

بی وجود تو کیستم؟ لایم


در جهانی که هست پیچاپیچ

اول و آخرم تویی من هیچ


بپذیر این سخن که من گیجم

بی تو ای هستی‌ام کم از هیچم


این خیال من و تو خوابی بود

هرچه غیر از تو چون سرابی بود


من چه گویم که برتر از سخنی

فارغ از حرف و صوت و شعر منی


به که لب را ببندم از گفتار

که تویی هرچه هست من پندار

bottom of page