top of page
بیتابی دل مگر ندانی
کز ناز دهی به گیسوان تاب
چشم سیهات ربوده دینم
بیگانه شدم دگر ز هر باب
افتاده ز راه و رهروی دور
در بحر تحیرم به گرداب
یا فرصت من بگیر از من
یا غرقهٔ بحر خویش دریاب
دل بستن و انتظار دوری؟
مشتاقی و اینهمه صبوری؟
bottom of page