top of page
بر درگه دل نشینم ای دوست
ویرانهٔ دل کنم به نامت
عکس رخ تو به دل کنم نقش
تا نیک نظر کنم قیامت
حقحق زنم آنقدر که آید
از کعبهٔ دل برون پیامت
در سایهٔ دل به آشنایی
نوشم به صفا می مدامت
تا خانهٔ دل خراب سازم
هستی به ره تو پاک بازم
bottom of page