فارسی
English
Español
More
بستیم کتاب دلبر و دل
رستیم ز حرف رهرو و راه
آن را که ز خویش آگهی نیست
از ما و تو نیست نیز آگاه
آن را که پدید روز و شب نیست
بیگانه بود ز مهر و هم ماه
ما را چو به عشق بندگی بود
گشتیم به کوی عاشقی شاه
بر ما منگر که بیسپاهیم
در کشور دل امیر و شاهیم