top of page
این هستی تو فرع ز اصل دگری هست
کز اوست هویدا به جهان هر خبری هست
در عالم وحدت اثر از غیر خدا نیست
در پرتو او جلوهکنان هر اثری هست
تا چند به زندان من و ما شدهای بند
بشکن قفس ما و منت گر هنری هست
از عقل چه لافی که به عمری ثمرش نیست
در عشق درآویز که او را ثمری هست
بی عشق نباشد اثر از هستی دنیا
پیدا به طفیلش شده هر خشک و تری هست
این من که به آن تکیه کنی بر تو حجابست
بردار حجاب از خود و بنگر دگری هست
نوری که ببخشید به افلاک حیاتی
از یک دم افسونگر صاحبنظری هست
bottom of page