top of page
نگارم هر نفس در جلوه نقش تازهای دارد
خدا را شیوهٔ افسونگری اندازهای دارد
به هم پیوست اوراق محبت را وفا بنگر
چه محکم دفتر عشق از وفا شیرازهای دارد
فرار لیلی از مجنون از آن رو شد که گفتندش
به صحرای جنون آن بینوا آوازهای دارد
ز سرهای سرافرازان و دلهای خریداران
دیار نیستی هم برج و هم دروازهای دارد
کنون ای نوربخش این سر عیانم شد که میگفتی
نگارم هر نفس در جلوه نقش تازهای دارد
bottom of page