top of page

ما همه اهل محبت سر و سالار همیم

از صفای قدم عشق مددکار همیم


همه یک روح مجسم‌شده در ابدانیم

همه جان هم و روح و دل و دلدار همیم


یک گروهیم که بی ما و تو ماییم همه

همه همتای هم و عشق هم و یار همیم


غیر ما راه ندارد به سراپردهٔ ما

همه در بند همیم و همه غم‌خوار همیم


هر یکی خواهد گردد به فدای دگری

همه پروانه و شمع و گل و گلزار همیم


هست بی چون و چرا محفل ما خلوت انس

همه سرمست و هم و بی‌خود و هشیار همیم


لشکر نفس گریزان‌شده از ماست که ما

همه سرباز همیم و همه سردار همیم


درد ما را به طبیب و به دوا حاجت نیست

همه درمان همیم و همه بیمار همیم


هر یکی را تو بخواهی همه گویند «بلی»

همه هم‌نام هم و همدم و همکار همیم


جای ما خانهٔ عشق است و پر از شور و نوا

زانکه آوای هم و نای هم و تار همیم


نوربخش این همه از بی من و مایی باشد

که همه بر سر سودا و خریدار همیم

bottom of page