top of page

هرجا که نای عشق ندا می‌دهد برو

سویی که بوی مهر و وفا می‌دهد برو


در عشق خانقاه و خرابات شرط نیست

هر مکتبی که ترک هوا می‌دهد برو


هرگز سپید جامه نبوده‌است رسم عشق

راهی که دل حواله تو را می‌دهد برو


تا در کمند ما و منی بی‌نوا تویی

در دام آن‌که شور و نوا می‌دهد برو


رو باده‌ای بنوش که هستی بسوزدت

گر می‌‌فروش جام فنا می‌دهد برو


از قبله‌گاه فردپرستان بپیچ روی

میخانه‌ای که می به صفا می‌دهد برو


بی‌درد نیست مرد به فتوای پیر عشق

دنبال آن‌که درد و بلا می‌دهد برو


غافل مشو ز خدمت ساقی به بزم عشق

گر جام باده بی من و ما می‌دهد برو


بشنو ز نوربخش و رها ساز سایه را

جایی که شمس مهر ضیا می‌دهد برو

bottom of page