top of page
ای سالک طریق اگر سرسپردهای
بنگر چه کردهای که چنین دلفسردهای
آیا هنوز چون و چراییست در سرت؟
یعنی سرِسپرده به تن باز بردهای
آیا هنوز ما و تو معنی دهد تو را؟
یعنی تو زنده هستی و هرگز نمردهای
آیا هنوز هرچه بخواهی همان کنی؟
یعنی هوای نفس ز جان ناستردهای
آیا هنوز در پی نامی و جاه و مال؟
یعنی که دست از دو جهان نافشردهای
آیا هنوز هستی تو سد راه توست؟
سوگند عشق خورده و گویی نخوردهای
این سالکان که دور تو هستند نوربخش
صوفی نگشتهاند، تو صوفی شمردهای
bottom of page