top of page

حقایق المحبة (بند ۶)

دین برده ز کف به کفر زلفش

آن دلبر شوخ و شنگ سرمست


بیند چو حریف لاابالی

پایش شکند نگیردش دست


آوخ که به زخم تیر مژگان

بسیار قلوب عاشقان خست


بی‌شرط به او شدیم تسلیم

دل داده و جان گرفته در دست


ما را مگر از خودی براند

وز هستی خویش وارهاند

bottom of page