top of page
ما را که شدیم پیرو عشق
بینند به چشم عقل مجنون
آمد چو به دور نقطهٔ عشق
از دایره عقل رفت بیرون
دیدیم که عقل خود بود مات
آن را که نموده عشق مفتون
رندی که بباخت هرچه بودش
در بازی عشق نیست مغبون
در ساحت عشق جای دارد
خود باخته و خدای دارد
bottom of page